سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خوش به حال رقیه ، که تو عموشی عباس
صدقه میده وقتی زره میپوشی عباس
قربون روی ماهت ، یا قمر العشیره
خدا تو رو یه لحظه از این حرم نگیره

وای داری میری کجا ، وای از دل خیمه‌ها
وای عموجون زود بیا، وای ابالفضل
وای میری سمت فرات ، وای نگرانم برات
وای چرا خیسه چشات ، وای ابالفضل

عمو اباالفضل، صدای آبو میشنوم
عمو اباالفضل، پشت سر تو میدوم
عمو اباالفضل، ببر منو بده نشون
عمو اباالفضل، شاید بسوزه دلشون
عمو اباالفضل ، عمو اباالفضل

"عمو اباالفضل، فدای مهربونیات
عمو اباالفضل، فدای خشکی لبات"

@seyedrezanarimani

کجای راهی الان ، میبینی شط آب‌و
بگو بهش شکستی ، خیلی دل رباب و
حتی با ابرا قهرم ، آشتی نمیکنم زود
بارون اگه میومد ، عموم الان پیشم بود

وای جون بابام قسم ، وای بیا دلواپسم
وای بی‌تو من بی‌کسم ، وای اباالفضل
وای بی‌قرارن همه ، وای جَدَّتی فاطمه
وای از دل علقمه ، وای اباالفضل

عمو اباالفضل، تو خیمه اشک نم‌نمه
عمو اباالفضل، فدا سرت که تشنمه
عمو اباالفضل، فدا سرت نخوردم آب
عمو اباالفضل، بیا به خاطر رباب
عمو اباالفضل ، عمو اباالفضل

"عمو اباالفضل، فدای مهربونیات
عمو اباالفضل، فدای خشکی لبات"

@narimani_matn

بابا داره میاد و کمرشم شکسته
تازه یه بغض سنگین راه گلوشو بسته
از تو چشاش میخونم ، دست بریده دیده
عَلَمِ روی خاک و مشک دریده دیده

وای یل ام البنین ، وای چرا خوردی زمین
وای حرمله در کمین ، وای اباالفضل
وای حرم آواره شد ، وای عمه بیچاره شد
وای چادرم پاره شد ، وای اباالفضل

عمو اباالفضل، تو رو چطور زمین زدن
عمو اباالفضل، عمود آهنین زدن
عمو اباالفضل، فقط شنیدم آب شدی
عمو اباالفضل، شرمنده رباب شدی
عمو اباالفضل، عمو اباالفضل

"عمو اباالفضل، فدای مهربونیات
عمو اباالفضل، فدای خشکی لبات"
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ




تاریخ : سه شنبه 96/8/2 | 7:24 عصر | نویسنده : مهدی یزدانی زازرانی | نظر

فتاد حسین
تا رسید بالاسرش، افتاد حسین
چند قدم به پیکرش افتاد حسین
روی نعش اکبرش افتاد حسین

افتاد حسین
پیش اکبر آخرش افتاد حسین
جلو چشم خواهرش افتاد حسین
یهو یاد مادرش افتاد حسین

خدا میدونه، داره چی میگذره توی دلش
یه دست گرفته به کمر از مصیبت گُلش
با دست دیگه‌ش، تو خاک و خون میگرده دنبالش

کجای این دل، بذاره خنده‌های لشکرو
تو خاک میگرده، پیدا کنه یه جوری اکبرو
نشد بذاره روی عبا تموم پیکرو

"عَلَی الدُّنیا یا علی بَعدَکَ العفا"

@seyedrezanarimani

کُشتیم علی
دیگه دست و پا نزن، کشتیم علی
تو با این پرپر زدن، کشتیم علی
یه نگاه کن جون من، کشتیم علی

مُردم علی
تا تو رو زمین زدن، مُردم علی
همه دورت جمع شدن، مُردم علی
به غمم میخندیدن، مُردم علی

میدونی واسه‌ت چه آرزوها داشته مادرت
حالا کجاست که ببینه که چی اومده سرت
به مادر تو، چه‌جور بگم که چی شد اکبرت

نفس زدن‌هات، میبینی دردسر شده برام
گذشته از من، یه جوری با غمت کنار میام
فقط علی جون، بگو که چی بگم به خواهرام

"عَلَی الدُّنیا یا علی بَعدَکَ العفا"

@narimani_matn

رعنا شدی
اومدی همه کس بابا شدی
عصای پیری واسه لیلا شدی
حالا تو چقدر مثل زهرا شدی

زمین که خوردی، رسیدن و چه بی‌هوا زدن
علی بودی پس تو رو با بغض مرتضی زدن
وضو گرفتن، برا رضایت خدا زدن

چشاتو وا کن، الهی خیر نببینه دشمنت
آخه چه‌جوری، دلشون اومده که کشتنت
برای بوسه، جای سالم نمونده رو تنت

"عَلَی الدُّنیا یا علی بَعدَکَ العفا"




تاریخ : سه شنبه 96/8/2 | 7:23 عصر | نویسنده : مهدی یزدانی زازرانی | نظر

ای خوش آن که جانش به تو شده هدیه
خورده بر مزارش شهید زینبیه

ای خوش عارفانی که رفتند پیِ سلوک باخدا
ای خوش عاشقانی که گفتند ارواحُنا لَکِ فدا

الله الله الله، فتبارک الله
ای فدائیان زینب

"یا اباعبدالله ، یا اباعبدالله"

@seyedrezanarimani

ای خوش آن نمازی که سجده‌اش به خون است
ای خوش آن قنوتی که خواهشش جنون است

این چنین نمازی رسانَد مرا به هر سعادتی
این چنین قنوتی جوابش شود چنین شهادتی

ذکر هر شب من
تاب من تب من
شد سعادتِ شهادت

الله الله الله، فتبارک الله
ای فدائیان زینب

"یا اباعبدالله ، یا اباعبدالله"

@narimani_matn

ای خوش آن جوانی که مانده پای مکتب
سر نهاده آخر به پیش پای زینب

ای خوش آن دلی که تپیده فقط به عشق دلبرش
ای خوش آن تنی که چو دلبر رود به روی نی سرش

ای خوش آن دلیران
عاشقان، شهیدان
آن فدائیان زینب

الله الله الله، فتبارک الله
ای فدائیان زینب

"یا اباعبدالله ، یا اباعبدالله"

@seyedrezanarimani

دورم از رفیقان ببین شکسته بالم
ای خوشا که زینب نظر کند به حالم

ای خوش آن دمی که بگویند غم تو هم سر آمده
با نگاه زینب شهادت به نام تو در آمده

ای خوش این سعادت
ای خوش این شهادت
جان من فدای زینب

الله الله الله، فتبارک الله
ای فدائیان زینب

"یا اباعبدالله ، یا اباعبدالله"




تاریخ : سه شنبه 96/8/2 | 7:23 عصر | نویسنده : مهدی یزدانی زازرانی | نظر

  • paper | بلاگ اسکای | ایران موزه