سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امدیم از تو بگوییم و بباریم حسن
ما تعصب به تو و نام تو داریم حسن

کاش در صحن شما پا بگذاریم حسن
کَرمی کن که بیاییم و بیاریم حسن....

سنگ و سیمان که بقیعِ غمَت آباد کنیم
صحن خاکی تو را مثل گوهرشاد کنیم

@seyedrezanarimani

نزد ما غم از سرور هر دو عالم بهتر است
گریه بر تو از نماز نیمه شب هم بهتر است

واقعا اشک براى روضه چیز دیگرى‌ست
در سلوک ما فرات از آب زمزم بهتر است 

گریه‌هایم را بگیری بی‌گمان دق میکنم 
مردن از دنیاى بی‌گریه برایم بهتر است

در جواب اینکه شأن گریه‌کن های تو چیست
از برای این سوال «الله اعلم» بهتر است

هرکه به جایی رسید از نوکری تو رسید 
نوکری تو ز آقایی عالم بهتر است 

*شاعران :
#حسین_ایمانی #محمدجواد_پرچمی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ




تاریخ : جمعه 96/10/29 | 1:49 عصر | نویسنده : مهدی یزدانی زازرانی | نظر

قا امام عسکری (ع) خادمش رو صدا زد ظرف آبی براش ببره. ظرف آب رو که دست آقا داد? دراثر مریضی اینقدر این دست‌ها داره میلرزه ظرف آب رها شد افتاد رو زمین.
صدا زد آی خادم? برو پسرم مهدی رو خبرش کن بیاد.

(همین‌جا یه نکته بگم تا آخر روضه با این یه نکته گریه کنید.)
اینجا امام حسن پسرش مهدی رو صدا زد؛ یه مادری هم من میشناسم پسرش مهدی رو صدا زد...
تا بین در و دیوار قرار گرفت،‌ صدا زد مهدی جان بیا به مادرت کمک کن.....

@seyedrezanarimani

امام زمان من و تو اومد کنار پدرش. ظرف آبی رو برداشت با دست‌های مبارکش برد نزدیک دهان امام‌حسن؛ اینقدر امام حسن نحیف شده دیگه دندون‌ها داره بهم میخوره میلرزه.

تا ظرف آب رو آورد جلو، امام حسن شروع کرد گریه کردن...
فرمود بابا چرا گریه میکنی؟ گفت براتو دارم گریه میکنم. خیلی غریبی؛ بعد از من بیابون‌گرد میشی،‌ بعد از من صحراگرد میشی، بعد از من خیلی بی‌کس میشی...

اما شاید گریه‌ی امام حسن مال اینه؛
شاید وقتی ظرف آب رو جلوش آوردن یاد لب‌های خشک آقااباعبدالله (ع) افتاد. یاد اون لحظه‌ای که راوی میگه دیدم لب‌های حسین خشکیده‌ست.
ظرف آب رو برداشتم برای حسین آب ببرم؛ ‌تا اومدم تو گودال دیدم اون نانجیب داره بالا میاد.
ظرف آب رو ازم گرفت؛ برا کی داری آب میبری؟
-مگه نمیبینی حسین فاطمه تشنه‌ست؟
گفت نمیخواد آب ببری? الان خودم سیرابش کردم....
اما دیدم بدنش داره میلرزه؛ پرسیدم چرا بدنت داره میلرزه؟
صدا زد آخه اون لحظه‌ای که نشستم رو سینه‌ی حسین? دیدم یه صدایی داره میاد؛ یکی هی داره میگه بُنَیَّ...
غریب مادر حسین...

@narimani_matn

بهترین کفن‌ها رو آوردن.
جعفر کذاب میخواست به این بدن نماز بخونه. اما یه‌دفعه دیدن از دور داره یه بچه چهار ساله میاد جلو؛ برید کنار من باید به این بدن نماز بخونم.
آقا اومد جلو، جعفر کذاب رو کنار زد؛ فرمود عمو من باید به این بدن نماز بخونم. ایستاد جلو نماز میت رو خوند...

(یعنی میشه ماهم بمیریم آقا بیاد نمازمون رو بخونه? العفو العفو بگه....)

امام رو باید امام خاک کنه. نمیتونه غیر امام امام رو غسل بده? کفن کنه? خاک کنه.
آقا صاحب الزمان امام رو کفن کرد داخل قبر گذاشت....

اما قربون دلت برم یا امام سجاد...
راوی میگه دیدم امام سجاد تو قبره اما از قبر بیرون نمیاد. سر به این بدن گذاشته داره های‌های گریه میکنه؛ یا امام سجاد چرا از قبر بیرون نمیاید؟
فرمود آخه هر میتی رو خاک میکنن طرف راست صورتش رو روی خاک میذارن، اما من هرچی نگاه میکنم بابام سر به بدن نداره....
حسین...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ




تاریخ : جمعه 96/10/29 | 1:49 عصر | نویسنده : مهدی یزدانی زازرانی | نظر

گرچه پرم وا میشود با ذکر استغفارها
پرواز دشوار است با سنگینی این بارها

گرچه تو خوبی من بدم هربار گفتی آمدم
توفیق پیدا کردم از فیض نگاه یارها

صد بار گفتم عاقبت یک بار تویه میکنم
آخر نمی آید چرا یک بار، این یک بارها

من هرکجا که رو زدم رویم خریداری نداشت
پس بعد از این دیگر بس است رفتن سوی بازارها

دل مرده گشتم از گناه دل خسته ام از اشتباه
دیگر نمی لرزد دلم از دوری دلدارها

وقتم کم و راهم دراز با این گدا قدری بساز
هر جا روم سد میکند راه مرا دیوارها

سودی نمی بخشد اگر شب زنده داری های من
پس خوش به حال لذت خوابیدن هشیارها

گاهی ادا گاهی قضا گاهی خدا گاهی خطا
خسته شدم جان خودم از این همه تکرارها
@seyedrezanarimani
گیرم مددکاری برای کار من پیدا نشد
نام علی وا میکند آخر گره از کارها

ذکر و دعای بی علی مثل غذای بی نمک
از برکت نام علی شیرین شود گفتارها

من سال ها دیوانه ی ایوان طلای حیدرم
عشق است با نام علی سرها رود بر دارها

گفتم مرا یک کربلا مهمان کن و جانم بگیر
بس کن برایم ناز را در پای این اسرارها




تاریخ : جمعه 96/10/29 | 1:14 عصر | نویسنده : مهدی یزدانی زازرانی | نظر

پریشونِ پریشونِ پریشونم
می‌بینی قدِ خم،دستای لرزونم
یه‌سال و نیمه از داغ تو گریونم

نمیره ز یادم
همون وقتی که من کرببلا بودم
نمیره ز یادم
همون لحظه‌ای که از تو جدا بودم
نمیره ز یادم
اسیر دست دشمن خدا بودم

تو صحرا به دنبال تو می‌دویدم
داداش مادرم رو کنار تو دیدم

برادر، برادر، برادر، برادر
دیدم مادرم ، چقد مضطره
تنِ تو داداش ، چقد پرپره

"وای حسینم، حسینم، حسینم"

@narimani_matn

داداش یک‌سال و نیمه که ازت دورم
منو میشناسی من زینب محجورم
داداش از همه کس غیر تو منفورم

نمیره ز یادم
همون وقتی که از رو فَرَس افتادی
نمیره ز یادم
همون وقتی که تو قتلگاه جون دادی
نمیره ز یادم
نبود مسلمونی تا کنه امدادی

نبودی ببینی که زینب زمین خورد
دیدی آخرش از غمت زینبت مرد

برادر، برادر، برادر، برادر
دیدم که چطور ، همون بی‌حیا
سرت رو گذاشت ، روی نیزه‌ها

"وای حسینم، حسینم‌، حسینم"

@narimani_matn

تو رفتی همه‌ی خیمه‌ها غارت شد
تو که رفتی داداش سهمم اسارت شد
تو که رفتی به خواهرت جسارت شد

نمیره ز یادم
داداش گهواره‌ی اصغرتو بردن
نمیره ز یادم
داداش گوشواره‌ی دخترتو بردن
نمیره ز یادم
داداش یادگار مادرتو بردن

ببین پیرهنت رو گرفتم تو آغوش
یاد پیکر بی‌سرت رفتم از هوش

برادر، برادر، برادر، برادر
ببین خواهرت ، پریشون شده
به یاد تنت ، چه گریون شده

"وای حسینم، حسینم، حسینم"




تاریخ : جمعه 96/10/29 | 1:12 عصر | نویسنده : مهدی یزدانی زازرانی | نظر

من از خدامه، یه‌بار دیگه صدام کنی بابا
با دستای باز، بهم بگی رقیه جون بیا

باباجون، یه نگاهی "به دلم کن2"
باباجون ، جون عمه "بغلم کن2"

به من رحم کن رحم کن رحم کن
بابا جونم جونم جونم
دیگه بی‌تو یک لحظه هم
نمی‌تونم نمی‌تونم نمی‌تونم

"بابام اومده ، خرابه رو روشن کرده
بابام اومده ، چشام رو روشن کرده"

@seyedrezanarimani

میشه ببوسی، یه‌بار دیگه لب رقیه‌تو
میشه ببوسم، شبیه عمه من گلوی تو

بابا جون ، میکنم من "از تو خواهش2"
بابا جون، این یتیمو "کن نوازش2"

منو ناز کن،ناز کن،ناز کن
بابا جونم جونم جونم
یه فکری کن تو به حاله
دل خونم،دل خونم،دل خونم

"بابام اومده ، خرابه رو روشن کرده
بابام اومده ، چشامو روشن کرده"

@narimani_matn

برام عذابه، بدون تو کشیدن نفس
تو این خرابه،  شدم شبیه مرغ تو قفس

باباجون، اگه موهام "پریشونه2
باباجون، آخه با چنگ "شده شونه2"

منو شاد کن،شاد کن،شاد کن
بابا جونم جونم جونم
ببر من رو همراه خود
بگیر جونم،بگیر جونم،بگیر جونم

"بابام اومده ، خرابه رو روشن کرده
بابام اومده ، چشامو روشن کرده"
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ




تاریخ : جمعه 96/10/29 | 1:6 عصر | نویسنده : مهدی یزدانی زازرانی | نظر

منو یکم ببین، وصیتامو هم ببین
نذاری حرفای ولی بمونه رو زمین
هرجایی که باشی وسط جبهه‌ای بدون
بی‌بی صدام زده? میرم و تو به جام بمون

منم باید برم? آره برم سرم بره
نذارم هیچ حرومی طرف حرم بره
یه روزی هم میاد نفس آخرم بره

@seyedrezanarimani

خون گلوی من تو دست تو امونته
برادرم بدون چه باری روی شونه‌ته
باید بمونی و علم عشق‌و برداری
امونت منو با جون و دل نگهداری

مسیر هر دومون مسیر عشق و عزته
تو جات تو سنگر علم و حیا و غیرته
تو بچه شیعه‌ای? سلاح تو بصیرته

@matn_narimani

میبینی خواهرم برا دفاع از این حرم
دارم میرم ولی به تو وصیتی دارم
این چادر سیات علم بی‌بی زینبه
نذاری حرمتش بریزه باز دو مرتبه

باید با چادرت سپر عمه جون باشی
با عفت و حیا پا به رکابشون باشی
تا یار لشکر بانوی بی‌نشون باشی

شاعر: #داوود_رحیمی




تاریخ : جمعه 96/10/29 | 12:38 عصر | نویسنده : مهدی یزدانی زازرانی | نظر

دغدغه‌ی جوونیمون به روضه‌ها رسیدنه
توسل همیشگیم به قاسمِ ابنِ الحسنه

طی شد عمرم تو راهِ فیضِ گوشه‌ی نگاهش
قاسم فرمانده‌ی من، سربازم توی سپاهش

مردن تو راهِ بندگی
شیرین‌تره از زندگی

"جانم حسین ? جانم حسین"

@seyedrezanarimani

سقوط انقلاب ما، خیاله و خوابه همه
این فتنه‌ها وکینه‌ها، کفِ رویِ آبه همه

از بَرْکتِ حسینه، میرسه به شیعه هرفضل
این انقلابِ خونین، تکیه داره به اباالفضل

حالا داره جولان میده
دشمن یه روز تاوان میده

"نَحنُ فداءٌ لِلحُسین"

@narimani_matn

با ذکر یاعلی مدد? حرفاشونو خط میزنیم
به اذن رهبری همه یه روزی به خط میزنیم

اسرائیل میشه نابود، قدس میشه آزاد دوباره
رو سرِ سعودی این‌بار، رعد و صاعقه میباره

عشق وطن ایمان ماست
پیروزی با ایران ماست

"نَحنُ فداءٌ لِلحُسین"

@seyedrezanarimani

خداروشکر که نوکرِ دولتِ ارباب شدیم
سینه‌زن و گریه کنِ حضرت ارباب شدیم

این کار هر کسی نیست، فاطمه لیاقتم داد
کرببلا رفتم اگه، خودش اذن زیارتم داد

درحسرت زیارتیم
آماده‌ی شهادتیم

"جانم حسین ? جانم حسین"




تاریخ : جمعه 96/10/29 | 12:36 عصر | نویسنده : مهدی یزدانی زازرانی | نظر

از ازل کار تو دلبری
تا ابد کار من نوکری
از وصفت چی بگم ای آقا
مادرت گفته توحیدری

هر شاهی غلام حیدره
قرآن هم کلام حیدره
سر در بهشت نوشته که
این مکان به نام حیدره

تو پناهم ، تویی راهم
تویی ماهم ، تویی شاهم

«یا حیدر ، یا علی یا حیدر»

 @seyedrezanarimani

من عبدم اما تو آقایی
من مجنون اما تو لیلایی
لیلای این دل شیدایی
یک کلام همسر زهرایی

حب مولا کرده مجنونم
ایون نجف تو لونه‌م
وقتی که من میگم یا حیدر
الحق که زهرا میگه جونم

تویی برتر ، تویی محشر
تویی سرتر ، تویی صفدر

«یا حیدر ، یا علی یا حیدر»




تاریخ : سه شنبه 96/10/5 | 6:38 عصر | نویسنده : مهدی یزدانی زازرانی | نظر

سامرا شد
با قدمهای تو غرق نور و شادی
روی چشم آسمون قدم نهادی
همه‌ی زندگی امام هادی
نوه‌ی جوادی

از این همین راه دور
با سلامی به تو
راهی سامرایم

تو کریمی و من
از همون کودکی
 ریزه خوار و گدایم

با یک غمزه ? دلها رو میبری
 تو از نسل زهرا و حیدری
ابالمهدی ، یا امام عسکری

«مولا مولا ، مولا امام حسن»

 @seyedrezanarimani

کنج صحنت
برا من بهشت زیبای زمینه
گنبد جدید تو به دل میشینه
زائر تو زائر عرش برینه
ای بی قرینه

خوندن جامعه
سامرای شما
یک سحر عشق من شد

شهریار حرم
بس که داری کرم
اسم زیبات حسن شد

دریا دریا ، تویی بی نهایتی
یابن الزهرا ، روح محبتی
دورت گشتن ، داره چه لذتی

«مولا مولا ، مولا امام حسن»

@narimani_matn

هرکی رفته
حرم سامرا اینو خوب میدونه
پسر فاطمه خیلی مهربونه
دردای نگفته‌رم آقا میدونه
با ما هم زبونه

آرزومون اینه
تا که روشن بشه
ظلمت از نور مهتاب

روبروی آقا
آل یاسین یه روز
بخونیم کنج سرداب

کم کم داره ، بوی آقا میاد
منتقم ، خون خدا میاد
فریادش از ، کرببلا میاد

«مولا مولا ، مولا امام حسن»




تاریخ : سه شنبه 96/10/5 | 6:37 عصر | نویسنده : مهدی یزدانی زازرانی | نظر

پرِ شکسته به بالا نمیرسد هرگز
تلاش میکند امّا نمیرسد هرگز

کبوتری که هوایی نشد در این وادی
به آسمان تمنا نمیرسد هرگز
 
اگر اجازه نیاید که تا ابد مجنون
به سوی خانه لیلا نمیرسد هرگز

چنان مقام به عشاق میدهد الله
به فکر مردم دنیا نمیرسد هرگز

مقام سلطنت و پادشاهی عالم
به پای رعیتی ما نمیرسد هرگز

و بی ولای تو و خانواده‌ات آقا
کسی به عالم معنا نمیرسد هرگز

بدون گوشه‌ی چشم تو شیعه در محشر
به خاک‌بوسی زهرا نمیرسد هرگز

مسیح آل محمد ، مسیح زهرایی
به گَرد پای تو عیسی نمیرسد هرگز

پرم به شوق هوای تو وا شده آقا
کبوتر تو به سویت رها شده آقا

@seyedrezanarimani

زمان مستی ما انتها ندارد که
مریض عشق تو بودن دوا ندارد که

بهشت من تویی آقا بهشت را چه کنم ؟
بهشت بی گل رویت صفا ندارد که
 
نمیدهم به بهشت خدا حریم تو را
بهشت قد حریم تو جا ندارد که

فدای بنده نوازی و مهربانی تو
سرای لطف تو شاه و گدا ندارد که

کجاست حاتم طاعی ببیند اینجا را
کسی شبیه تو دست‌عطا ندارد که
 
سرای توست پذیرای آرزومندان
کسی به قدر تو حاجت روا ندارد که

میان این همه القاب نیک هیچ اسمی
صفای کُنیه‌ی ابن الرضا ندارد که

 @narimani_matn

تویی که آینه ی حی ذوالمنن خواندند
عزیز قلب رضایی تو را حسن خواندند

 امام عسکری ، آقا ، امیر ، مولانا
دو دست خالی مارا بگیر مولانا

گدای نیمه شب بین این گُذر هستم
بیا و توشه بده بر فقیر مولانا

نگاه روشن خود را ز ما دریغ مکن
منم به دام نگاهت اسیر مولانا

به نفس سرکش و طغیانگرم نگاهی کن
دعا نما که شوم سر به زیر مولانا

بگو به ما : وسط برکة السباع چه شد
که بوسه زد به قدوم تو شیر مولانا

بصیرتی بده آقا که راه کج نرویم
تویی تو آینه‌ی یا بصیر مولانا

به کوری همه دشمنان ، خدای کریم
نوشته نام تو را از غدیر مولانا

تویی که چشمه ناب معارفی آقا
کمال سیر و سلوک هر عارفی آقا

@seyedrezanarimani

هر آنچه ناز فروشی تو مشتری هستم
میان صحن تو دنبال نوکری هستم

دعای بال قنوتم که مستجاب شدم
که تحت رایت عشقم ، پیمبری هستم

هزار مرتبه مدیون ربنای توام
اگر که شیعه ی مجنون حیدری هستم

چه منتی به سر من نهاده دست شما
که تابع سخن ناب رهبری هستم

به انقلاب خمینی همیشه محتاجم
به یاد خون شهیدان کوثری هستم

شباهتی است میان دلِ من و دلِ تو
شباهتی که مثل تو مادری هستم

به روز حشر کِشم نعره‌های مستانه
که من غلام غلامان عسکری هستم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ




تاریخ : سه شنبه 96/10/5 | 6:33 عصر | نویسنده : مهدی یزدانی زازرانی | نظر

  • paper | بلاگ اسکای | ایران موزه