سفارش تبلیغ
صبا ویژن

باور ندارم هنوزم، براتو تابوت میسازم
از پیش من رفتی خانوم، بی‌تو علی مونده بازم

زینب میگفت چند روز قبل، موهاشو تو شونه زدی
دستات میلرزیده ولی، جارویی به خونه زدی

حالا دیگه رفتی علی تنها شده
همدم من چند روزه این غم‌ها شده

مونده ازت یه یادگار، بستری که خالی شده
غریب‌تر از تو فاطمه، به خودش دنیا ندیده

"همسرم فاطمه ، دلبرم فاطمه
پاشو ببین میشناسیم، حیدرم فاطمه"



حقت نبود این همه غم که پیش مرتضی دیدی
من پیش تو بودم ولی، این همه غم تو کشیدی

زهرا دلم خونه هنوز، از صورتی که نیلی بود
علت رو گرفتنت، کوچه و ضرب سیلی بود

حالا دیگه رفتی علی تنها شده
همدم من چند روزه این غم‌ها شده

مونده ازت یه یادگار، تکه‌ای از گوشواره‌هات
که تو کوچه شکسته شد، ای همه هستیم به فدات

مونده ازت یه یادگار، چادری که خاکی شده
هم‌صحبتم چند روزه که، این چادر خاکی شده

"همسرم فاطمه ، دلبرم فاطمه
پاشو ببین میشناسیم، حیدرم فاطمه"



خدافظی زوده برات، تنها علمدار علی
اینجور نرو غریبونه، ای یار و غم‌خوار علی

مگه خانوم چند سالته، کبوده کل بدنت
یه جای سالم ندیدم، زخمی شده همه تنت

حالا دیگه رفتی علی تنها شده
همدم من چند روزه این غم‌ها شده

مونده ازت یه یادگار، دربی که نیم‌سوخته شده
لکه‌های خونی که جاش به میخ در دوخته شده

"همسرم فاطمه ، دلبرم فاطمه
پاشو ببین میشناسیم، حیدرم فاطمه"




تاریخ : جمعه 96/11/13 | 8:13 صبح | نویسنده : مهدی یزدانی زازرانی | نظر

  • paper | بلاگ اسکای | ایران موزه