یاس ما را تبر آزرده خدایا چه کنم؟
بین معبر شده پژمرده خدایا چه کنم؟
دست خود را روی ریحانهی ما کرد بلند
آن حرامیِ سیه چهره،خدایا چه کنم؟
تا به امروز....
*سادات، بچههای حضرت زهرا، آی اونایی که برا مادرتون خوب ناله میزنید*
تا به امروز کسی مادر ما را اصلا
آه، کوچک شده نشمرده خدایا چه کنم؟
(این یه بیت همه رو زمین میزنه)
مادرم ام ابیها، جلوی چشمانم
وسط کوچه زمین خورده، خدایا چه کنم؟
آه مادرم...
*کنایه فهما، اهل روضه...*
نظرم بر رخش افتاد، دلم ریخت بهم
با رخی که شده خونمرده خدایا چه کنم؟
آی مادرم...
حس بینایی چشمان خدابینش را
دست سنگین کسی برده، خدایا چه کنم؟
علت اشک من است اینهمه تکثیر شده؟
یا نه آیینه ترک خورده، خدایا چه کنم؟
آی مادر ....
@seyedrezanarimani
أتیش کشیدن خونهمونو
بستن دو دست پهلوونو
چهل نفر پشت سر هم
هی میزدن مادرمونو
بابامونو رها نکردن
مؤدبانه تا نکردن
مادرمون دستش شکست و
دست بابامو وا نکردن
اول با پا درو شکستن
غرور حیدرو شکستن
پهلو رو با در، با غلافم...
....بازوی مادر و شکستن
تو کوچهی ما چهخبر بود؟
(ببخشید سادات، بچههای حضرت زهرا)
تو کوچهی ما چهخبر بود؟
در دو سه ساعت شعلهور بود
رو چادر سیاه مادر
رد پای چهل نفر بود
اشکای بچهها روون بود
چه دودی توی کوچهمون بود
از در خونه تا به مسجد
قطره به قطره جای خون بود
دنبال حیدر میدوید
از پهلویش خون میچکید
شکر خدا زینب ندید2
@narimani_matn
بریم کربلا...
دنبال حیدر میدوید
از پهلویش خون میچکید
شکر خدا زینب ندید2
*گفتم، از دم خونه تا در مسجد راهی نبوده، اما هی زمین مینشست پا میشد، هی صدا میزد علی، علیمو کجا بردن...
این یه خانوم بود، اینجا هی زمین مینشست، آخه دید چطور دستای علی رو بستن؛
اما این خانم نیزه ندیده، شمشیر ندیده...
فقط دید دستای همسرش رو بستن...*
او میدوید و من میدویدم
او سوی مقتل من سوی قاتل
او مینشست و من مینشستم
اوی روی سینه من در مقابل
او میبرید و من میبریدم
اون ازحسین سر من از حسین دل
لب گودال پیکر افتاده
توی گودال مادر افتاده
خواهر افتاده ، دختر افتاده
حسین......
مناجات
یاس ما را تبر آزرده خدایا چه کنم؟
بین معبر شده پژمرده خدایا چه کنم؟
دست خود را روی ریحانهی ما کرد بلند
آن حرامیِ سیه چهره،خدایا چه کنم؟
تا به امروز کسی مادر ما را اصلا
آه، کوچک شده نشمرده خدایا چه کنم؟
مادرم ام ابیها، جلوی چشمانم
وسط کوچه زمین خورده، خدایا چه کنم؟
نظرم بر رخش افتاد، دلم ریخت بههم
با رخی که شده خونمرده خدایا چه کنم؟
حس بینایی چشمان خدابینش را
دست سنگین کسی برده، خدایا چه کنم؟
علتش اشک من است این همه تکثیر شده؟
یا نه آیینه ترک خورده، خدایا چه کنم؟
*شاعر : #محمدجواد_شیرازی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.: Weblog Themes By Pichak :.