ما به زیر عَلَم زهراییم
گرد و خاک قدم زهراییم
افتخار همهی ما این است
نوکران عَجَم زهراییم
سفرهاش تا به قیامت پهن است
ریزهخوار نِعَم زهراییم
نفَسش حکم مسیحا دارد
زنده از فیض دم زهراییم
مدح او زمزمههای لب ماست
چون که ما محتشم زهراییم
ما دو تا چشمهی کوثر داریم
گریهکنهای غم زهراییم
بین هیأت همه احساس کنیم
در طواف حرم زهراییم
«الفِ» قامت او «دال» شده
راوی قدّ خم زهراییم
زخم پهلوش اگر جلوهگر است
همهاش زیرِ سرِ میخ در است
@seyedrezanarimani
مرد خیبر، سپرش افتاده
بین بستر قمرش افتاده
چقدَر فاطمه بیحال شده
به روی شانه سرش افتاده
به کجا خیره شده کاینگونه
آتشی بر جگرش افتاده
خانه را می نگرد با دقّت
خانهای را که درش افتاده
عکس دیوار و درِ سوختهای
باز هم در نظرش افتاده
اشک در دیدهی او حلقه زده
باز یاد پسرش افتاده
شجر طیّبهی باغ خدا
ثلثی از برگ و برش افتاده
@narimani_matn
تا گل زخم گل یاس شکفت
مرد خیبر کمرش تا شد و گفت :
فاطمه! حال مرا زار نکن
خانه را بر سرم آوار نکن
گفتهای تا که حلالت بکنم
باشد... این گونه تو اصرار نکن
چه کنم خانهتکانی نکنی؟!
عشق خود را به من اظهار نکن
فضّه و زینبت این جا هستند
دیگر امروز غذا بار نکن
باز هم خاطرهها زنده شده
هی نظر بر نوک مسمار نکن
لااقل پیش دو چشم حسنت
تکیه بر قامت دیوار نکن
اینقدر آه نکش پیش حسین
گریه بر دست علمدار نکن
جمله ی « آه غریب مادر» ...
... را دگر این همه تکرار نکن
اینقدر روضهی گودال نخوان
اینقدر از تن پامال نخوان
*شاعر : #محمد_فردوسی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.: Weblog Themes By Pichak :.