دلم تنگ است و یارم برنگشته
خوشی روزگارم بر نگشته
چه خاکی بر سرم باید بریزم
که صاحب اختیارم برنگشته
از او شرمندگی تقدیر من شد
نبودم سربه راهش پیر من شد
دوباره توبههایم را شکستم
نیامد بازهم تقصیر من شد
لبم با او دلم با دیگران است
زمان ما زمان امتحان است
شفای زخم سینه کی میاید
قد زهرا ز هجرانت کمان است
زمین خوردم عصای من کجایی
تمامی دعای من کجایی
غریبم بین این مردم غریبم
نگار آشنای من کجایی
بیا دل را از این غصه رها کن
میان نافله من را دعا کن
بیا و اربعین سینه زنان را
پیاده راهی کربلا کن
بیا آرام جان ما تو باشی
دوباره همزبان ما تو باشی
همه پایین پا جمعیم امشب
بیا تا روضه خوان ما تو باشی
تاریخ : دوشنبه 96/12/28 | 10:46 عصر | نویسنده : مهدی یزدانی زازرانی | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.