سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی‌بی دیگه طاقتم طاقه
دیگه دارم از هم میپاشم
مگه که گناه من چیه
میخوام مدافعت باشم

کی پس دیگه قسمتم میشه
به خودت قسم کم آوردم
هرچقدرم که بد باشم
بی‌بی تو رو نیازردم

هرکاری کرده باشم
من به خدا، دل تو رو نلرزوندم
هرکاری کرده باشم
توکربلا، خیمه‌هاتو نسوزوندم
هرکاری کرده باشم
بچه‌های حسینو من نترسوندم

بیچاره‌م، بی‌بی ببین آواره‌م
هوای زینبیه کرده این دل بیمارم

«مددی یا زینب ? مددی یا زینب»

@seyedrezanarimani

یه کاری بکن بشم حرت
بشم حلال بن نافعت
یه کاری بکن جون حسین
منم بشم مدافعت

یکی یکی هی رفیقامو
دارن میبرن به روی دست
بی‌بی به خدا هنوز یه جو
غیرت توی وجودم هست

هرکاری کرده باشم
تو کربلا، آبو روتون نبستم که
هرکاری کرده باشم
آقا دیگه، راهو روتون نبستم که
هرکاری کرده باشم
امیدمو به غیرتون نبستم که

جاموندم، از قافله واموندم
همه رفیقام رفتن ، به خدا تنها موندم
بیچاره‌م، بی‌بی ببین آواره‌م
هوای زینبیه کرده این دل بیمارم

«مددی یا زینب ? مددی یا زینب»

@narimani_matn

از بچگی دل به چادره
مادرتون گره زدم
واسه شما سرم که هیچ
پدر و مادرم میدم

سر اومده صبرم به خدا
نذار که این هیچ دروغ بشه
من نمیتونم ببینم باز
دور و برت شلوغ میشه

ما مگه مرده باشیم
دوباره باز، قسمت تو بشه اسارت
ما مگه مرده باشیم
دوباره باز، خیمه‌هاتون بره به غارت
مامگه مرده باشیم
تکرار بشه، دوباره اون همه جسارت

نگذار که، از دست بره این فرصت
یه عمره جونمو گرفتم کف دستم واست
بیچاره‌م، بی‌بی ببین آواره‌م
هوای زینبیه کرده این دل بیمارم

«مددی یا زینب ? مددی یا زینب»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ




تاریخ : سه شنبه 96/12/29 | 10:33 صبح | نویسنده : مهدی یزدانی زازرانی | نظر

لال و مبهوت شدم، ناله‌ی شبگیرم کن
شده‌ام خوابِ پر از واهمه، تعبیرم کن

ای نم اشک که از چشم ترم می‌افتی
نزْدِ الله، پشیمان شده تصویرم کن

راه درمان شدنم دست خودم نیست، طبیب
 شده‌ام دردِ معما شده، تدبیرم کن

یا مرا زود بغل کن جلوی چشم همه
یا بیا پیش نگاه همه تحقیرم کن

ننگ بر من به کسی غیر علی رو بزنم
از همه جز اسدالله، خدا سیرم کن

سر و پا معصیتم، باز به دستان علی
به مناجاتِ شب فاطمه، تطهیرم کن

@seyedrezanarimani

از همان کودکی‌ام نذر حسینیه شدم
بین دربار حسین‌ابن‌علی پیرم کن

گر دلم نیّت طوفِ حرمی دیگر کرد
پای من را بشکن، در غل و زنجیرم کن

پابرهنه ببرم کرببلا، بعد از آن
وسط صحن اباالفضل زمین‌گیرم کن
****
مَشک من را زده‌اند آبرویم ریخته است
دست تقدیر بیا زود پُر از تیرم کن

من قمر بودم و مُنشَق شدم از ضرب عمود
آسمان، روی سنان سوره‌ی تکویرم کن




تاریخ : دوشنبه 96/12/28 | 10:55 عصر | نویسنده : مهدی یزدانی زازرانی | نظر

دلواپسی برایم، از این‌که رو سیاهم
شرم از شما نکردم، با این همه گناهم

هر شب برای یاری، دنبال من دویدی
اما فرار کردم، افتاده قعر چاهم

دلبسته‌ام به دنیا، جاماندم از شهیدان
عمرم گذشت و دائم، دنبال پست و جاهم

رسوا نکن مرا و، آقا بده دوباره
یک فرصتی برای جبران اشتباهم

@seyedrezanarimani

در بین جمع خوبان، هِی میزنم صدایت
درمانده و فقیرم، محتاج یک نگاهم

حتما گره ز کارم، وا میشود به زودی
آغوش گرم سلطان، آخر شود پناهم

ای شافع قیامت، من را ببر زیارت
دلتنگ کربلا و پایینِ پای شاهم

حیدر کنار بستر، هِیْ التماس میکرد
زهرا بمان کنارم،ای یار و تکیه گاهم




تاریخ : دوشنبه 96/12/28 | 10:55 عصر | نویسنده : مهدی یزدانی زازرانی | نظر

سفره‎ات را مادرت زهرا فراهم می‎کند
چون وهب آخر نگاهت سر به راهم می‎کند

هر چه می‎خواهی بگیر از من گدایی را نگیر
نوکریِ خانه‎ی تو پادشاهم می‎کند

سی شب ماه خدا، شکر خدا، گفتم حسین
پس مُحرم، مَحرم این دستگاهم می‎کند

تو خودت پیغام دادی که بیا، من آمدم
دوری از تو مطمئناَ روسیاهم می‎کند

@seyedrezanarimani

بیشتر از یک سیاهی لشکرم کردی حساب
چون علمدارت فدایی سپاهم می‎کند

در  مسیر کاروانت دست من را هم بگیر
چشم خیس دخترت دارد نگاهم می‎کند

اول و آخر مرا مدیون زهرا میکنی
مادری که روضه‌خوان قتلگاهم میکند

فکر این که راهیِ صحرایی و آواره‌ای
مثل زینب عاقبت بی‌سرپناهم میکند




تاریخ : دوشنبه 96/12/28 | 10:50 عصر | نویسنده : مهدی یزدانی زازرانی | نظر

مانده‌ام بی‌کس و از عشق شما دور شدم
خوب داری خبر از من که چرا دور شدم

رفتم آنقدر به دنبال گناهانْ که دگر
در ته چاهم و از شرم و حیا دور شدم

در قدیم از غمتان دیده‌ی تر داشته‌ام
حیف شد باز هم از حال بکا دور شدم

در جواب کرم و لطف زیاد تو به من
هی بدی کردم و از رسم وفا دور شدم

@seyedrezanarimani

نیمه شب لایق یک خلوتِ باتو نشدم
از مناجاتِ سحرها و دعا دور شدم

وای اگر باز ببینم که زمین خورده‌ام و
از نگاه تو و از بزم عزا دور شدم

بین روضه فقط آقا به تو نزدیک شدم
هر زمان آمدم اینجا ز خطا دور شدم

یک شب جمعه ببر نوکرتان را به حرم
مدتی می‌شود از کرببلا دور شدم




تاریخ : دوشنبه 96/12/28 | 10:49 عصر | نویسنده : مهدی یزدانی زازرانی | نظر

ای نفْس، یا به خاطر آقا خطا نکن
یا بعد از این برای ظهورش دعا نکن

او از خدا به جای تو شرمنده می‌شود
باشد... تو از امام زمانت حیا نکن!!!

خیلی فریب خورده‌ی دنیا شدی، بس است
بر این دو روز قدرت خود اتّکا نکن

امروز را به وعده‌ی فردا هدر نده
توبه کن از جهالت و چون و چرا نکن

‌@seyedrezanarimani

در اوج بی‌پناه شدن، نان غیر را
هرگز نگیر و پشت به آل عبا نکن

مانند فاطمه همه جا با ولی بمان
بین مسیر دامن او را رها نکن

پایه‌گذار قتل نبی، از حرم برو
اینجا نمان، مصیبت ما را دوتا نکن

با احتیاط رد شو و با پای نحس خود
بی‌حرمتی به چادر خیرالنسا نکن

 

 

 

بشار نقل میکنه میگه رسیدم خدمت امام صادق(ع)، دیدم آقا ظرف خرمایی‌ جلوشون گذاشتن دارن میل میکنن. تا من رسیدم گفتن بشار بسم الله؛ یکی از این خرماها رو برداشتم....

آقا دید من پَکَرَم؛ فرمود چی شده بشار؟ گفتم آقاجان تو مسیر که میومدم دیدم این مأمورای نظام یه خانمی رو گرفتن دارن رو زمین میکشونن و میبرن. خیلی ناراحت شدم، از مردم دوروبر سؤال کردم گفتم چه خبر شده؟ چرا این خانم رو دارن اینجوری میبرن؟ چی‌کار کرده؟ جرمش چی بوده؟

گفتن این خانم داشت رد میشد، یه مرتبه چادر تو پاهاش پیچید زمین افتاد. تا زمین افتاد شروع کرد قاتل‌های فاطمه(س) رو لعن کنه. تا شروع کرد لعن قاتلین خانم رو بگه مأمورا دستگیرش کردن، کتکش زدن و دارن میبرنش....

روایت میگه تا این حرف رو زد اینقدر امام صادق(ع) گریه کردن....
صدا زدن بشّار بیا بریم مسجد سهله باهمدیگه نماز بخونیم، برا آزادی این زن دعا کنیم....

شیخ عباس قمی در ذیل این روایت نقل میکنه میگه اینجا امام صادق شنید یه زنی زمین خورده اینطور شد، اگه براش قضیه مادرش رو بگیم چه میکنه؟؟ اگه براش بگیم مادرت رو تو کوچه‌ها سیلی به صورتش زدن؛ اگه برا امام صادق نقل کنیم چنان سیلی زد که گوشواره شکست و زمین افتاد آقا چه میکنه؟

یازهرا.....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ




تاریخ : دوشنبه 96/12/28 | 10:48 عصر | نویسنده : مهدی یزدانی زازرانی | نظر

با نگاهی از کرَم سرشار? حالم را بپرس
خسته‌ام این روزها بسیار? حالم را بپرس

رو به سمت جمکرانت باز هم تب کرده‌ام
سوختم در حسرتِ دیدار? حالم را بپرس

کاش راهِ خیمه‌گاهت را بلد بودم ولی
راه را گم کرده‌ام انگار… حالم را بپرس

خاک پایِ مهزیارت هم نخواهم شد? ولی؛
در دعای عهد? پایِ کار? حالم را بپرس

در زمان غفلت و در حینِ معصیت که نه!
یک شبی در حالِ استغفار? حالم را بپرس

@seyedrezanarimani

از تو دارم انتظار و داری از من انتظار
گرچه هستم مایه? آزار? حالم را بپرس

یوسفِ گمگشته? من! یارِ غایب از نظر
سخت از عشقت شدم بیمار? حالم را بپرس

پُر توقّع نیستم اما اگر مقدور بود
سمتِ من گاهی قدم بردار… حالم را بپرس

بی‌نهایت ناخوش احوالم؛ بیا و لااقل
چشم در چشمم! فقط یکبار! حالم را بپرس!




تاریخ : دوشنبه 96/12/28 | 10:47 عصر | نویسنده : مهدی یزدانی زازرانی | نظر

دلم تنگ است و یارم برنگشته
خوشی روزگارم بر نگشته

چه خاکی بر سرم باید بریزم
که صاحب اختیارم برنگشته

از او شرمندگی تقدیر من شد
نبودم سربه راهش پیر من شد

دوباره توبه‌هایم را شکستم
نیامد بازهم تقصیر من شد

لبم با او دلم با دیگران است
زمان ما زمان امتحان است



شفای زخم سینه کی میاید
قد زهرا ز هجرانت کمان است

زمین خوردم عصای من کجایی
تمامی دعای من کجایی

غریبم بین این مردم غریبم
نگار آشنای من کجایی

بیا دل را از این غصه رها کن
میان نافله من را دعا کن

بیا و اربعین سینه زنان را
پیاده راهی کربلا کن

بیا آرام جان ما تو باشی
دوباره همزبان ما تو باشی

همه پایین پا جمعیم امشب
بیا تا روضه خوان ما تو باشی




تاریخ : دوشنبه 96/12/28 | 10:46 عصر | نویسنده : مهدی یزدانی زازرانی | نظر

اذا زلزلت الارض
که باشد آیت فضل
میلرزه قلب میدون
زیرپای ابالفضل

چه غوغایی به پاکرد
رجزش اسم زینب
نعره ای زد که لشکر
منم پسر شاه عرب

میسرو میمنو میریزه بهم
صاحب علم میزنه قدم
باوضومیگه چه بی واهمه
توی علقمه جانم فاطمه

شیرنرو خون علی تورگاش
باتیغ نگاش غضب چشاش
ضربه اخرو میزنه  شدید
سرا زتن پرید لشکرو درید
یا ابو فاضل یا ابو فاضل

اذا زلزلت الارض
که این آیت عظماست
قرص قلب همه خیمه
عمو جان تا که سقاست

میره میدون چه آروم
نگاهش رو به خیمه
ولی میره که تنها
بیاره آبی برا رقیه
وقت نزول آیه غضب

امیر عرب نمیره عقب
سینه سپر میگه انا ابن علی
چه شیر یلی بی معطلی
میزنه سرها رو یکی یکی
تنها و تکی دم ملکی
صاحب مشک و علم و لوا
یار بی نوا شه با وفا

اذازلزلت الارض
همان روزحساب است
همان ساعت که هرکس
به دنبال جواب است

همان روزی که زهرا
در آید چون به محشر
به دستش دست عباس
شفاعت می کند مادر

محشرو میریزه زهرا بهم
بادست قلم می زنه قدم
یکی یکی میخره نوکرارو
سینه زنا رو گریه کنا رو

از می کوثر میده به همه
خود فاطمه میگه به همه
آتیش دوزخ حرومه برا
عاشقای ما زائرای ما
یا ابو فاضل یا ابو فاضل




تاریخ : دوشنبه 96/12/28 | 2:47 عصر | نویسنده : مهدی یزدانی زازرانی | نظر

عذرمو نخواه
یه خورده دیگه با غلام بد بساز

دستمو بگیر
دارم می افتم از چشای زهرا باز

بگذر از بدیم
ایشالا جبران می کنم خوبیاتو

قول میدم آقا
دعا کنم حسینیا رو تو هر نماز

بساز ، با دل من ، مثل همیشه
بخر ، دلمو باز ، نگو نمیشه

یه لطفی شاه کرم
به گدا به گدا به گدا
شکسته بال و پرم
به خدا به خدا به خدا

@seyedrezanarimani

کربلام میخوام
امروز و فردا گفتنت تا کِی آقا

آره من بدم
حق داری که راهم ندی بین خوبا

باز خداروشکر
داریم تو شهرها امامزاده زیاد

زیر قبشون
نماز حاجت می خونیم واسه کربلا

حرم ، خواب شبم ، ورد زبونم
حسین ، اسم تو شد ، آروم جونم

نگاه کن از سر لطف
به دلم به دلم به دلم
که از خودم به خدا
خجلم خجلم خجلم

@seyedrezanarimani

عشق من به تو
همش بوده از شیر پاک مادرم

دینمو آقا
از منبرای روضه های تو دارم

با شما باشم
ختم به خیر میشه آقا عاقبتم

گریه بر شما
خمینی و بهجت می سازه از دلم

شدم ، گریه کن ، ابن شبیبت
میخوام ، بشم آقا ، مثل حبیبت

تو اسم اعظم من
یا حسین یا حسین یا حسین




تاریخ : شنبه 96/12/26 | 6:15 صبح | نویسنده : مهدی یزدانی زازرانی | نظر

  • paper | بلاگ اسکای | ایران موزه